مرکز مشاوره
|
مرکز مشاوره
نگاهی به اضطراب وجودی (غوغای درون)
گردآورنده: اکرم آهنگی
نگاهی به اضطراب وجودی (غوغای درون)
در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و درغوغاست
اضطراب وجودی به عنوان اضطرابی تعریف میشود که در رابطه با معنی زندگی، مرگ و انتخابهایمان به وجود میآید. به عبارت دیگر یک تلاش غیرقابل انکار برای درک این هست که شما چگونه شخصی هستید و چه چیزی از زندگی خودتان میخواهید (1). اضطراب وجودی در واقع زمانی که افراد عمیقا وجودشان را مورد تامل قرار میدهند بروز مییابد. این اضطراب و تامل، به افکار و احساساتی که مرتبط با آزادی و مسئولیت پذیری هستند منجر میشود و بهدنبال آن فرد خود را مجبور به جستجوی معنا در زندگی و زندگی اصیل میداند. از طرفی اضطراب وجودی ممکن است منجر به حس بیگانگی و انزوا در افراد شود و آگاهی از نیستی را برای شخص مطرح نماید. در واقع اضطراب وجودی، آگاهی از نیستی است و از نا امیدی، بیگانگی و احساس پوچی نشات میگیرد (2). این اضطراب شامل ادراک ما درباره معنی زندگی و مرگ است. محققان بر اهمیت اینچنین نگرانیهایی در سلامت روانشناختی افراد تاکید میکنند. نگرانی درباره طبیعت وجودی انسان، مکان فرد در این جهان و اندیشیدن در مورد مسائل وجودی بخش مهمی از تجربه بشر است. هرچند در بعضی افراد این افکار ممکن است منبع اضطراب شدیدی شود، اما پرداختن به این سوالات به صورت متعادل در افراد سالم منشا اضطراب وجودی می باشد (3).
انسان همیشه با چراهایی در زندگی خود مواجه است که هر زمان فرصت این را داشته باشد که از روزمرگیها دور شود، به جستجوی جواب چراهایش و تفکر درباره خود برمیخیزد. این جستجو و عمیق شدن اضطراب وجودی را در پی دارد که معلول درک ژرفتر هسته های وجودی خود و دنیای پیرامون است. اضطراب وجودی با سه منبع اصلی در ارتباط است: 1. اضطراب سرنوشت و مرگ 2. اضطراب پوچی و بیمعنایی و 3. اضطراب گناه و محکومیت (4). تفکر در مورد مرگ سرچشمه اصلی اضطراب وجودی است. زندگی و مرگ به یکدیگر وابستهاند، همزمان وجود دارند نه اینکه یکی پس از دیگری. مرگ مدام زیر پوسته زندگی در جنبش است و بر تجربه و رفتار آدمی تاثیر فراوان دارد. درهم آمیختگی مرگ و زندگی توسط اندیشمندان تاکید شده است. از آشکارترین حقایق زندگی این است که همه چیز رو به نابودی است، ما از محو شدن در هراسیم و به رغم رویارویی با نابودی و ترس باید زندگی کنیم (5).
اضطراب وجودی فقط به نگرانی در مورد آینده یا مرگ مربوط نیست، بلکه شامل نگرانیهایی در مورد معنی وجود انسان و آینده نوع بشر است. این اضطراب به یک حس نگرانی، ترس یا وحشت اطلاق میشود که ممکن است مربوط به سوالات اساسی زندگی باشد، مثل اینکه من کی هستم؟ یا چرا من اینجا هستم؟ چشمانداز وجودی در نهایت به این ختم میشود که همه انسانها آزاد هستند و مسئولیت این را دارند که در زندگی معنا پیدا کنند. بسیاری از نظریهپردازان این شکل از اضطراب را سالم و موثر میدانند و معتقدند زمانی که افراد عمیقا در مورد وجود خودشان میاندیشند افزایش مییابد. این تفکرات به افکار و احساساتی در مورد آزادی و استقلال منجر میشود که بشر را به سمت یافتن هدف در زندگی و با معنا و هوشمندانه زندگی کردن سوق میدهد. این موضوع ممکن است در نهایت منجر به حس بیگانگی و انزوا در جهان شود و آگاهی نسبت به مرگ را افزایش دهد. مارتین هایدگر میگوید اضطراب وجودی میتواند بهوسیله زندگی در سطح، اجتناب شود و یا عمیقا به عنوان یک بخش اجتنابناپذیر از زندگی در آغوش گرفته شود. در نهایت روانشناسان وجودی، وجودگرایی را در یک مدل سلامت روان با تاکید خاصی بر عملکرد اضطراب وجودی مطرح کردهاند. آنها معتقدند که این اضطراب هم نرمال و هم بخش مثبتی از تجربه بشر است و به عنوان یک کاتالیزور برای رشد بشر عمل میکند. مشکلات روانشناختی خاصی مثل افسردگی، اغلب میتوانند به عنوان یک نمودی از نگرانیهای عمیقتر و شدیدتر وابسته به معنی و هدف وجودی شخص باشند. روانشناسان اجتماعی، از ابعاد دیگری اضطراب وجودی را مورد بررسی قرار دادهاند و نظریه مدیریت ترور را مطرح کردهاند. بر طبق این نظریه اغلب کارهایی که مردم انجام میدهند، مثل انتخاب همسر، و شغل میتواند به عنوان تلاشی در جهت سرکوب کردن افکار مربوط به مرگ از هشیاری آگاهانه و تسکین دادن اضطراب وجودی باشد (6).
ما با اضطراب وجودی در رابطه با پذیرش یا عدم پذیرش بعضی از مفروضات اساسی زندگی مواجه میشویم. محدودیت در انتخابها، محدودیتهایی در رابطه با گذشته و بنابراین محدودیت آزادی در گذشته. لحظاتی وجود دارند که ما بدون هدف و بدون انتخاب آگاهانه عمل میکنیم. تجربه ما ممکن است به صورتی باشد که خودمان را در آن لحظه در نظر نمیگیریم و به واقعیت دیگری به جای تجربه، نیازها و انتخابهایمان میپردازیم. در اینجا خود نادیده گرفته شده شکست میخورد و ما احساس خشم، نا امیدی و سرشار از افسوس داریم و احساس میکنیم که تواناییهای بالقوه مان را به هدر دادهایم. این چنین شرایطی بسیار دردناک است و زمان طولانی با ما باقی میماند و منجر به اضطراب وجودی عمیقی میشود که به سختی حل میشود. بعضی اوقات ما آگاهانه انتخابهایمان را مورد توجه قرار میدهیم و خودمان را نادیده نمیگیریم، به این صورت که سعی میکنیم انتخابهای آسانتر داشته باشیم تا به ارزشهای درونیمان، یکپارچگی، عقاید، تواناییها و دانش خودمان توجه کنیم، برعکس گاهی از توانمندیهای بالقوهمان و مسئولیتهایمان میگریزیم، یعنی از آگاهی از حقیقت اجتناب میکنیم. در واقع ما میترسیم که واقعیت را بدانیم. اگر کمتر از قابلیتهایمان عمل کنیم، عمیقا در باقی زندگیمان ناشاد میشویم که این باعث افسوس و در نهایت اضطراب وجودی و خشم و بخشش کمتر خود میشود. اضطراب وجودی در شرایط خاصی بروز مییابد مثل زمانی که اشتباه میکنیم، یا شرایط به ما تحمیل شده است و یا اینکه در انتخاب کردن موفق نیستیم.
اشتباهات: بعضی اوقات ما انتخابهایمان را آگاهانه و با شواهد و دلایل منطقی انجام میدهیم و بعدا آرزو میکنیم که ای کاش انتخاب متفاوتی داشتیم و یا انکه زمان به عقب برمیگشت و ما انتخابمان را تغییر میدادیم. در این موقعیت ما ترجیح میدهیم که انتخاب دیگری داشتیم و حتی خودمان را به گرفتن تصمیم اشتباه متهم کرده و مقصر میدانیم که در ادامه اضطراب وجودی ما را فرا میگیرد.
انتخاب کردن: عمل دشوار انتخاب کردن اغلب اوقات اضطراب وجودی را تحریک میکند. هر انتخابی هزاران انصراف از موقعیتهای دیگری است که میتوانستیم داشته باشیم. انتخاب به معنی این است که از دیگر انتخابها انصراف بدهی یا حتی آنها را بکشی. به عبارت دیگر ما زمانی با محدودیتهای زندگی مواجه میشویم که باید انتخاب کنیم. اغلب انتخابها به علت اضطراب وجودی به تعویق میافتند. این واقعیت به صورت یک ترس از افسوس بعد از انتخاب، ترس از انتخابهای بعدی و بی اعتنایی به دیگر انتخابها ناشی میشود. متاسفانه تصمیم به عدم انتخاب اغلب منجر به فقدان انتخابها نیز میشود. در رمان انتخاب سوفی، سوفی همراه بچههایش در اردوگاههای کار اجباری هست. او نا امید است و در عذاب دردناکی به سر میبرد، چون باید یکی از بچههایش را انتخاب کند که نزد خود نگه دارد و دیگری را از او جدا میکنند و چه بسا کشته شود. ا ابتدا انتخاب نکرد ولی مامور نازی به او میگوید که اگر انتخاب نکند هر دو بچهاش را از دست میدهد. عذابی که اینجا در مورد انتخاب مطرح است همان اضطراب وجودی است.
شرایط از قبل تحمیل شده: ما همیشه در مورد شرایط و وقایع زندگیمان حق انتخاب نداریم. بیشتر شرایط زندگی و تجربیات ما بدون انتخاب ما از قبل مشخص شده است. این جنبه های زندگی که به ما تحمیل میشوند ما را با آگاهی، اضطراب، وحشت و غم و اندوه راجع به این شرایط تنها میگذارد که سرچمه اضطراب وجودی نیز میباشد (7).
ایمان مذهبی و همینطور اعتقاد به علم نقش مهمی در کاهش استرس و اضطراب وجودی ایفا میکند. اعتقادات ما میتوانند به ما آرامش دهند، به زندگی ما معنی دهند یا ما را به دیگران گره بزنند. به همین سبب اعتقادات مذهبی میتوانند فقدان کنترل زندگی را جبران کنند، اضطراب را کاهش دهند و استرس را کم کنند. هم علم و هم مذهب استدلالهای قوی در مورد دنیا دارندکه به صورت مستقیم آرامش و اطمینان فراهم میکنند (8). یکی از ارکان هوش معنوی، تفکر وجودی است که پژهشها نیز به این نتیجه رسیدهاند که سازههای معنوی با اضطراب وجودی رابطه معکوس دارند. هوش معنوی بالا به کاهش مشکلاتی مثل اضطراب وجودی کمک میکند (9).
هر یک از افراد با توانمندی خاصی اضطراب ناشی از اجتنابناپذیری مرگ را مدیریت و تعدیل میکنند. پول یکی از منابعی است که توانایی این را دارد که اضطراب وجودی را تسهیل کند. اضطراب وجودی و اضطراب مرگ باعث میشود، ارزشی را که افراد به پول نسبت میدهند افزایش دهن. پول دارای یک منبع قوی روانشناختی ست که برای مدیریت اضطراب وجودی استفاده میشود و به گونهای حتی جاویدان بودن را القاء میکند. یعنی پول یک کارکرد وجودی داردو احتمالا قویترین محرک هیجانی در زندگی معاصراست که میتواند احساسات و ارزشهای زیادی را برانگیزد. پژوهشها نشان میدهد که یکی از دلایلی که باعث میشود، پول اینچنین قدرت روانشناختی و هیجانی عظیم را داشته باشد ای است که یک حمایت قطعی و قوی در مقابل اضطراب وودی فراهم میکند ظرفیت تسکین اضطراب وجودی برای افرادی که رویکرد مفاوتی به پول دارند خیلی کمتر است، چرا که این افراد صرفا آن را وسیلهای برای مبادله کالا در نظر میگیرند نه بیشتر. پول با ایجاد و فراهم کردن حس کنترل، قدرت و ارزش خود در بین دیگران میتواند نه تنها درد فیزیکی یا دردی که ناشی از طرد است کاهش دهد، بلکه میتواند دردها و اضطراب وجودی را نیز تسکین دهد (10).
درمان اضطراب وجودی
وجودگراها، اضطراب وجودی را مشکلی که نیازمند درمان باشد نمیبینند، اما زمانی که این اضطراب عملکرد روزانه افراد را مختل کند، یا درد جسمی و هیجانی ایجاد کند، آرام سازی هیجانی، مدیتیشن و رواندرمانی وجودی را پیشنهاد میکنند (6). افرادی که در زندگی فشار روانی و هیجانی زیادی را متحمل میشوند و دفاعهای رواننژندانهشان باعث محدودسازی خود میشود، در میانسالی یعنی زمانی که باید به استقبال پیری و مرگ قریب الوقوع بروند با گرفتاریهای فوقالعاده شدیدی مواجه میشوند. درمانگری که بیمار میانسال را درمان یمکند باید به خاط بسپارد که بسیاری از نابهنجاریهای روانی از اضطراب مرگ و اضطراب وجودی برمیخیزد و این افراد مسلما به درمان وجودی نیاز دارند (5).
- Khodabux, N., da Silva, C. T. B., Birmes, P., Schmitt, L., & Bui, E. (2013). 915–Existential anxiety and posttraumatic stress disorder symptoms in a sample of psychiatric outpatients. European Psychiatry, 28, 1.
- Weems CF, Costa NM, Dehon C, Berman SL. Paul Tillich's theory of existential anxiety: A
preliminary conceptual and empirical examination. Anxiety, Stress, and Coping
2004; 4:383-99.
- Koeing, H.G. (2007). Spirituality and depression. Southem Medical journal , 7, 737-739.
4- Berman, S. L., Weems, C. F., & Stickle, T. R. (2006). Existential anxiety in adolescents: Prevalence, structure, association with psychological symptoms and identity development. Journal of Youth and Adolescence, 35(3), 285-292.
5- یالوم، ا. ترجمه سپیده حبیب (1390). نشر نی، تهران. صفحه (55-56).
6- Daley, M (2017). http://www. Livestrong.com
7- Lucas, M. (2004). Existential regret: A crossroads of existential anxiety and existential guilt. Journal of Humanistic Psychology, 44(1), 58-70.
8- مرعشی، ع. نعامی, ع. بشلیده، ک. زرگر، ی. غباری بناب، ب (1391) تاثیر آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روانشناختی، اضطراب وجودی و هوش معنوی در دانشجویان دانشکده نفت اهواز. دستاوردهای روانشناختی، بهار و تاستان 1391، دوره چهارم، شماره 1، ص 63-80.
9- Farias, M., Newheiser, A. K., Kahane, G., & de Toledo, Z. (2013). Scientific faith: Belief in science increases in the face of stress and existential anxiety. Journal of experimental social psychology, 49(6), 1210-1213.
10 - Zaleskiewicz, T., Gasiorowska, A., Kesebir, P., Luszczynska, A., & Pyszczynski, T. (2013). Money and the fear of death: The symbolic power of money as an existential anxiety buffer. Journal of Economic Psychology, 36, 55-6
|
| |
|